شکل ۱-۱) مدل پژوهش …………………۶
شکل ۲-۱) مدل شبکهی شایستگیهای عاطفی گلمن و بویاتزیس …………………۳۱
شکل ۲-۲) مدل هوش هیجانی بار-آن …………………۳۲
شکل ۲-۳) فرآیند شکلگیری و حفظ اعتماد …………………۴۴
شکل ۲-۴) مفاهیم اعتماد سازمانی …………………۴۷
شکل ۲-۵) چرخهی عملکرد …………………۵۶
شکل ۲-۶) مدیریت عملکرد از طریق ارزیابی فردی، واحدی و سازمانی …………………۶۰
شکل ۲-۷) اهمیت مدیریت عملکرد …………………۶۱
شکل ۲-۸) ابعاد چهارگانه مدیریت عملکرد …………………۶۴
شکل ۲-۹) چالشهای مدیریت عملکرد …………………۶۹
فهرست نمودارها
نمودار ۴-۱) توصیف جنسیت پاسخ دهندگان …………………۹۵
نمودار ۴-۲) توصیف سن پاسخ دهندگان …………………۹۶
نمودار ۴-۳) توصیف تحصیلات پاسخ دهندگان …………………۹۷
نمودار ۴-۳) توصیف وضعیت تاهل پاسخ دهندگان …………………۹۸
نمودار ۴-۳) توصیف میزن درآمد پاسخ دهندگان …………………۹۹
نمودار ۴-۴) نمره متغیر هوش هیجانی …………………۱۰۰
نمودار ۴-۵) نمره ابعاد هوش هیجانی …………………۱۰۱
نمودار ۴-۶) نمره متغیر اعتماد …………………۱۰۲
نمودار ۴-۷) نمره ابعاد اعتماد …………………۱۰۳
نمودار ۴-۸) نمره متغیر عملکرد …………………۱۰۴
نمودار ۴-۹) میزان رابطه متغیرهای تحقیق …………………۱۰۵
نمودار ۴-۱۰) آزمون مدل تحقیق در حالت اعداد معنیداری …………………۱۰۶
چکیده
مهمترین عامل در نیل به اهداف هر سازمان، منابع انسانی است و بیشک موفقیت و پیشرفت هر سازمان نیز به منابع انسانی آن بستگی دارد. عوامل متعددی کارآیی افراد را در سازمان تحت تاثیر قرار میدهد. مطابق با مبانی نظری، از جمله عواملی که میتوانند رفتار سازمانی هر فرد را به شدت تحت تاثیر قرار دهند هوش هیجانی و اعتماد سازمانی کارکنان است. از این روی هدف این پژوهش آن است تا تاثیر هوش هیجانی و اعتماد سازمانی را بر عملکرد کارکنان در صنعت بیمه استان گیلان مورد مطالعه قرار گیرد. لذا تحقیق از نظر هدف «کاربردی» و از نظر تکنیک اجرا «توصیفی» است. برای جمع آوری اطلاعات جهت آزمون فرضیهها، از پرسشنامه استاندارد استفاده گردیده است. جامعهی آماری این پژوهش، تمامی کارکنان صنعت بیمه در استان گیلان بوده و حجم نمونه به کمک روش آماری جامعه محدود تعیین گردیده است. بر اساس فرمول نمونه گیری در این پژوهش برای بررسی آزمون ها از جامعه ی آماری که حجم آن N=521 نفر یک نمونه تصادفی به اندازه ی n=179 نفر را انتخاب و داده ها را بر اساس نرم افزار spssتحلیل نموده ایم؛ در نهایت فرضیههای پژوهش با استفاده از دادههای جمعآوری شده مورد آزمون قرار گرفتند که مشخص گردید هوش هیجانی و اعتماد سازمانی بر عملکرد کارکنان در صنعت بیمه استان گیلان تاثیرگذار است. بدین معنا که بین تمامی مؤلفههای هوش هیجانی (مؤلفه درون فردی، مؤلفه بین فردی، مؤلفه سازگاری، مؤلفه مدیریت استرس، مؤلفه خلق و خوی عمومی) و اعتماد سازمانی (مؤلفه توانایی، مؤلفه اعتبار، مؤلفه خیرخواهی) با عملکرد کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، بین هوش هیجانی و اعتماد سازمانی نیز رابطه مشاهده گردید.
واژگان کلیدی: هوش هیجانی، اعتماد سازمانی، عملکرد، صنعت بیمه.
۱
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
تلاش برای بهبود عملکرد، از روزهای اول شکل گیری رشته مدیریت به عنوان اصلی خدشه ناپذیر مطرح بوده که هر روز وارد مباحث جدیدتری میشود و حوزههای بیشتری را در بر میگیرد. یکی از عوامل اثرگذار بر بهبود عملکرد سازمانی، وجود اعتماد در محیط کار است. تحقیقات نشان میدهد که سازمانهای با سطوح بالای اعتماد نسبت به سازمانهای با سطوح پائین اعتماد، نورآوری و عملکرد بهتری داشته، بهتر خود را وفق میدهند و موفقتر هستند. همچنین پژوهشهای متعددی نقش عظیم هوش هیجانی را در بهبود عملکرد سازمانها و به طور کلی در موفقیت فردی و گروهی مورد تأیید و تأکید قرار دادهاند. از سویی، بخش بیمه و بانکداری در سراسر جهان روندی رقابتی به خود گرفته است و هستهی اصلی این جریانات نیز مشتریان این شرکتها هستند که به عنوان مصرف کنندگان واقعی محصولات و خدمات ارائه شده به حساب میآیند. بر این اساس، لزوم توجه به این مقولهها مبنای شکل گیری این مطالعه گردید. با این مقدمه کوتاه در این فصل پس از بیان مساله، ضرورت و اهمیت پژوهش مورد مطالعه قرار میگیرد و سپس به اهداف، چارچوب پژوهش و سایر عناوین پرداخته میشود.
۱-۲) بیان مساله
مهمترین عامل در نیل به اهداف هر سازمان، منابع انسانی است و بیشک موفقیت و پیشرفت هر سازمان نیز به منابع انسانی آن بستگی دارد. عوامل متعددی کارآیی افراد را در سازمان تحت تاثیر قرار میدهد. از جمله عواملی که رفتار سازمانی هر فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد هوش هیجانی[۱] (کرامتی و همکاران، ۱۳۹۱؛ نصرالهپور، ۱۳۸۶؛ Mayer and Salovey, 1997) و اعتماد[۲] (Heffernan et al., 2012) است. هوش هیجانی تنها یک ویژگی مثبت نیست بلکه مجموعه ای از توانایی های استدلالی و هیجانی متمایز است و نسبت به هوش اجتماعی توجهی بیشتر به مسائل اساسی هیجانی و فرونشاندن مشکلات شخصی و اجتماعی افراد دارد. افراد دارای هوش هیجانی بالا در داشتن رضایت بیشتر از زندگی، بهره مندی از محیط خانوادگی و شریک شدن در احساسات اطرافیان نسبت به دیگران متفاوتند و معمولاً افرادی م
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |
نظم، خونگرم، موفق، با انگیزه و خوش بین هستند (Salaski and Gartwright, 2003). هوش هیجانی عاملی است که ظرفیت انسان را در شناخت احساسات خود و دیگران تعیین نموده و کمک می کند تا در خود ایجاد انگیزش کرده و هیجانات خود را کنترل و روابط خود را با دیگران را بر این اساس پی ریزی کنند. هوش هیجانی شامل ظرفیت درک عواطف، لفیق احساسات مربوط به عواطف، درک اطلاعات این عواطف و مدیریت آن ها است (Ciarrochi, J.; Forgas, 2001). همچنین هوش هیجانی، آگاهی از احساس و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی و نیز توانایی تحمل کردن ضربههای روحی و مهار آشفتگیهای روانی است (صمدی و کیوان، ۱۳۹۲).
از سوی دیگر، اعتماد برای زندگی بشر و روابط او امری اساسی است. اعتماد پایهای است که افراد میتوانند زندگیها و همکاریهای معنیدار و رضایت بخش و رشد روز افزونشان را روی آن بنا نهند. هر چه وابستگی متقابل در این روابط بیشتر باشد، اهمیت اعتماد برای آنها حیاتیتر است (Korinrk, 2001). از این رو میتوان گفت که اعتماد در شکلگیری و حفظ روابط اجتماعی نقش مهمی بازی میکند (لگزیان و همکاران، ۱۳۸۷) چرا که وقتی اعتماد افزایش میباید، سرعت بیشتر میشود و هزینهها کاهش مییابند و وقتی اعتماد کاهش مییابد، سرعت کم میشود و هزینهها افزایش پیدا میکنند (Rawlins, 2007). در تعریفی که از اعتماد ارائه گردیده عموماً آن را انتظارات یا باورهایی میدانند که افراد دوست دارند به دیگران به طریقی قابل پیشبینی و نه صرفاً در راستای منفعت شخصی خود نشان دهند. اعتماد مهمترین انگیزهای است که افراد را به داشتن روابط دو سویه یا چند سویه تشویق میکند. حتی بسیاری از اندیشمندان اجتماعی، اعتماد را حسی میدانند که منجر به تعاون و همکاری میشود و فقط در این حالت است که انسانها در عین تفاوتها قادر به حل مشکلات خواهند بود (رضایی کلیدبری و همکاران، ۱۳۹۰). این عقیده که اعتماد در محیطهای کاری به عنوان عامل اصلی بالقوهای است که منجر به بهبود عملکرد میشود و میتواند یکی از منابع مزیت رقابتی در بلندمدت باشد نیز به سرعت مورد توجه قرار گرفته است. ایجاد محیطی که دارای اعتماد سازمانی است، تاثیرات مثبت زیادی بر سازمانها دارد؛ برعکس، هزینههای بیاعتمادی به علت عدم تمایل کارکنان به همکاری و مشارکت، خطر پذیری به خاطر رفتارهای نامناسب، کیفیت پایین کار و نیاز به کنترل، میتواند سنگین باشد (Pucetaite and Lamsa, 2008).
بنابرآن چه گفته شد، هوش هیجانی و اعتماد میتواند در برقراری عملکرد مطلوب برای تمامی افراد حائز اهمیت باشد اما این امر برای افرادی که مسئولیت ارائهی خدمات را بر عهده دارند از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا این افراد در تمامی ساعات کاریشان مرتباً با مراجعان و سایرین در ارتباطاند. حال اگر به صورتی موشکافانه به مساله نگریسته شود آن چه که در ذهن نقش میبندد، آن است که از میان سازمانهای خدماتی، صنعت بیمه در موفقیت یا عدم موفقیت اقتصادی یک کشور و همچنین تعاملات اقتصادی با سایر جوامع دارای نقشی انکار نشدنی است زیرا دنیا به سوی دهکدهی جهانی در حرکت است که در آن افزون بر فرهنگها، اقتصاد نیز بسیار مهم تلقی میشود و بیمهها نیز به عنوان یکی از اصلیترین شریانهای اقتصادی جوامع باید به گونهای ویژه عملکرد خود را مطلوب ساخته و به صورت ویژه مدنظر قرار گیرند. برای این منظور یکی از راههای پیش رو برای این صنعت توسعه روابط بلند مدت با مشتریان کلیدی است.